خانه کتاب مدیریت

دانش مدیریت در ایران متأسفانه در و پیکری ندارد. "گیاه ریشه در گم" ی است که هرگز در کشور ما گل نداده و به بار ننشسته؛ از کجا آمده، چرا آمده، توسط چه کسانی آمده، در کجا خانه کرده، چه کسانی آب و دانه اش داده؟ و چه باری داشته که نداشته؛ همه مبهم است و در ابری از غبار درگیری های سیاسی و اقتصادی گم و گور شده است. هیچ تحقیق، پژوهش و حتی اظهارنظر قابل توجهی در این باب در فضای روشنفکری ایران طنین نینداخته. و در مقابل، دانشکده ها و مراکز آموزش عالی در این رشته به وفور و قارچ مانند در اطراف و اکناف کشور توسعه یافته و به صورت انبوه فارغ التحصیل تولید می کنند، فارع التحصیلانی که در این مراکز نه اندیشه غربی مدیریت را فرا می گیرند و نه با حقایق مدیریت در کشور خودشان آشنا می شوند، مدرک به دستانِ بیکارِ درمانده که نه ایده ای دارند نه ایده آلی! و فقط می خواهند مدیر بشوند، اگر بشود: ذات نایافته از هستی بخش کی تواتد که بود هستی بخش! مرده ی خود را رها کرده دست او مرده ی بیگانه را جوید رفو! ما که خود از خیلِ همین دانش آموختگانِ مدیریت هستیم، برآنیم تا از این مخمصه ی رشته سردرآوریم و این کلاف سردرگم را به قَدَر مقدور بگشائیم: ریشه ها را بشناسیم، محدودیت ها را بیابیم، روابط این رشته را با مفاهیم فکری دیگری چون، سیاست، اقتصاد، اخلاق، فلسفه و تاریخ دریابیم تا بتوانیم نخست چارچوبی عقلانی برای رشته ترسیم کنیم و سپس وضعیت و موقعیت آن را در ایران بکاویم تا شاید چراغی باشد فرا راه سازمان و سازمان دهی و تولید و توزیع کالاهای مورد نیاز هموطنانِ مان بر اساس اخلاق و عدالت تا گامی باشد به سوی جهانی بهتر و انسانی تر.