فیلم خروج حاتمی کیا را دیدم و نقد هایش را خواندم.اهل فن در باره ی جنبه های هنری او حرف زده اند اما نکته ای هم به نظر من رسید که عرض می کنم: از همان ابتدا نام در پی معنای نام خروج بودم. خروج کتاب مقدس یا خروج خوارج و یا چی؟ به نطر من حاتمی کیا با این فیلم نشان داد مثل مخملباف مثل سروش و مثل خیل عظیم روشنفکران و اهل فن و هنر گام به گام و سرانجام امید خود به بهبود این دولت را از دست داده است. او در این فیلم نشان می دهد در این حکومت صدای آدم های عادی که سهل است صدای روستائیان شهید داده، جانباز و جبهه رفته و اهل دین هم به جایی نمی رسد. رفتار دولتیان از صدر تا ذیل تحکم و اطلاعاتی و توهین آمیز و پوپولیستی است که چارتا پیر مرد روستایی را هم راضی نمی کند. حاتمی کیا هم بریده. خروج یعنی من هم دیگر امیدی ندارم. و این درد بزرگی است.
سهراب خلیلی شورینی
خرداد 1399