معرفت شناسی مدیریت
موضوعات معرفت¬شناسی و روش شناسی در علوم مدیریت حوزهی دشواری از تعاملات نظری را تشکیل میدهند. فایدهی شناختی این نوع تحلیل در درجه نخست به آگاهی¬های روش شناختی و ژرف اندیشی¬های جامعهی علمی بازمیگردد. آگاهی و ژرف اندیشی، فرایندهای خلّاق شناختی¬اند که صرفاً به یاد گرفتن دانش بسنده نمیکنند، و نمیتوان آنها را در یک مدل ساده گنجانید. این کتاب راه حل¬های آماده و دستورالعمل روش شناسی ارائه نمیدهد بلکه مسئله¬های شناختی را صورت بندی می¬کند و روش¬هایی برای تحلیل آن¬ها خاطر نشان میکند که می¬توان آن¬ها را در علوم مدیریت پیدا کرد. خوانندگان می¬توانند رشته¬ مطالب معرفت شناسی و روش شناسی سودمند از منظر مسئله آزمون شده را انتخاب کنند، تعدیل کنند و انتقاد کنند.
انتشارات | اندیشه های گوهر بار |
---|---|
نویسنده | لوکاس سولکووسکی |
مترجم | سهراب خلیلی شورینی |
هدف اصلی این کتاب، عمیق کردن اندیشه ورزی درباره معرفت شناسی و روش شناسی مربوط به مبانی سازمان و مدیریت است. این نخست یعنی انجام مقایسه با پرمجادلهترین موضوعاتی که اهمیت اساسی شناختی دارند، از قبیل ماهیت سازمان و مدیریت، هویت علوم مدیریت، معیاری برای سنجش و ارزیابی ارزش شناختی و مفهوم تئوری و تئوری پردازی، تقسیم بندی به پارادایمها و مکاتب علمی، روش و روش شناسی تحقیق. تعاملات ارائه شده در اینجا منحصر به فقط یک شیوه تجربه کردن واقعیت سازمان نیست بلکه چشم انداز وسیعی را در بر میگیرد که در آن همه پارادایمهای با اهمیت علوم مدیریت و روش شناسی آن در آن جای میگیرند. تأکید آن بر واقعیت بینرشتهای و رویکرد کثرتگرایانه علوم مدیریت است که هنوز هم دچار «جنگل تئوری» است، هرچند دستاوردهای علمی و نهادی داشته است.
هدف دیگر این کتاب تقویت و توسعه دادن آگاهی روششناختی پژوهشگرانی است که تخصص آنها علوم مدیریت است. ارائه موفقیتهای مدیریت در پیوند با سایر علوم اجتماعی، شناخت پارادایم های عمومی را تسهیل میکند و در نتیجه دامنه گستردهای از اصل موضوعه روش شناختی را پیش میکشد. در درون علوم مدیریت، پارادایم مسلّط از تفکر اقتصاد کلاسیک در ترکیب با نگرشی عملگرایانه اخذ شده از علوم فنی سرچشمه میگیرد. لذا روششناختی مرجّح به کارگیری روشهای کمی و فراگیر مثل: روش نظرسنجی و تحلیل آماری را به عنوان اصل موضوع میپذیرد. سنجش و دانش روشهای کیفی، به ویژه آنهایی که ریشه در روند علوم انسانی دارند، کمتر مورد توجه است. انبوهی مسائل شناختی و عملی دنیای سازمان، توجه به نظرات گسترده و موضوعاتی که به علوم انسانی و اجتماعی تعلق دارند را اجباری میکند تا از این طریق دامنه جدیدی از روشها در دسترس قرار گیرند.
ماهیت هدف سوم این کتاب عمل گرایانهتر است. من امیدوار هستم که توجه علوم مدیریت به معرفت شناسی و تأملات روش شناختی، از طریق الهام گرفتن از سایر رشته های علمی، بتواند هویت آنها را تقویت کند. اینکه هویت را بتوان از طریق گسترش دادن طبیعت بین رشتهای تقویت کرد، یا آنگونه که تعدادی از پژوهشگران معتقدند، از طریق خاکستری کردن موضوع علوم مدیریت، خود نوعی ضد و نقیض به نظر میآید. من باور دارم که غنی سازی نگرش شناختی و روش شناسی از طریق اتحاد با سایر رشتهها برای علوم مدیریت امر مثبتی است. همچنین معتقدم که تقویت هویت جامعه علمی و هویت یک رشته از طریق محدود کردن گفتمان، کشیدن مرزهای ساختگی بین حوزهها، قلمروها، و رشتهها برای توسعه علوم مدیریت زیان آور است.
این کتاب تغییر پارادایم را شرح نمیدهد بلکه فقط جهتهای ممکن تکامل تأملات مدیریتی را نشان میدهد. موضوع اساسی در اینجا پذیرفتن عدم قطعیت و ماهیت زمینهای (بافتاری) دانش مدیریت است. علوم اجتماعی گرفتار چنبره زمینه های فرهنگی و اجتماعی است، به این معنا که کارهای علمی و هویتی رشته، تفسیرهایی هستند در پیوند با زبان، شیوههای تفکر و دستگاه شناخت. بسیاری از نظریه پردازان مدیریت، تسلیم مدل ایده آل علوم بر اساس تاریخ طبیعیاند که ایده آل عینیت، بی طرفی ارزش شناسانه و همگانی بودن قوانین را مسلّم میپندارد. ولی مشاهده میشود که علوم مدیریت فقط شرح واقعیتها نیستند بلکه آنها خودشان این واقعیتها را خلق میکنند. بنابراین آنها به همان اندازه که شناختی هستند خلّاق و سازنده گرا هم هستند آنها در عین حال هم علماند و هم هنر. هرمنوتیک دو جانبه علوم مدیریت، که آنها را در مرکز علوم اجتماعی قرار میدهد هم ارزش تأمل دارد.
ساختار این کتاب بر استفاده از مدل دیالکتیک هگلی پایه ریزی شده است. تز آن، عبارت است از دامنهای از مسئله های معرفت شناختی پارادایم مسلّط که در مدیریت وجود دارند. آنتی تز آن عبارت است از کوشش برای پاسخ دادن به شکل پارادایمهای جایگزین و سنتز آن، ارائه هرمنوتیک مدیریت به عنوان گزارهای برای تحلیل ماورای پارادایمی است. در حالی که این کتاب را مینوشتم، آن مفهوم تغییرات عمدهای را از سر گذرانده که دوباره نشان دهنده این واقعیت است که منطق ترتیبی اثبات گرایی غالباً دست در دست علوم اجتماعی جلو نمیرود. فراتر از همه معلوم میشود که هیچگاه دوگانگی سادهای مثل: پارادایم مسلط در برابر پارادایم جایگزین وجود ندارد. به علاوه بسیاری از مفاهیم علوم مدیریت از پارادایمها و تئوریهای مختلف سیرآب میشوند و نمیتوان آنها را در یک سنخ قرار داد. بنابراین من ساختاری بر اساس یک مدل چرخان و تحول یابنده را پیشنهاد میکنم. منطق گفتگو به ارائه مسائل اصلی شناختی میرسد: از پارادایم ها و معنای آنها برای گفتمان مدیریت، از طریق موضوعات روش شناسانه، به پیشنهاد هرمنوتیک مدیریت. در درون ژرف اندیشی شناختی چنین اقدامی به عنوان بازگشت به نقطه آغاز دیده میشود. زیرا مفاهیم هرمنوتیک مدیریت ( تحلیل ماورای- پارادایمی) مسائل اصلی، پارادایمها، و روش شناسیهای علوم مدیریت را در پرتو نور جدید قرار میدهد.
تمرکز این کتاب بر مسائل معرفت شناسی مدیریت است و ایدههایی که من پیش از این در چندین کتاب و مقاله که در لهستان چاپ شده آوردهام را گسترش می دهد. در این کتاب سعی میکنم بحث گسترده تری درباره موضوع معرفت شناسی مدیریت را طرح کنم.