• 021-22096710
  • info @ ketabemodiriat.com
  • خانه کتاب مدیریت

  • سبد خرید 0

جزئیات مطلب و مقاله

دسته بندی موضوعی

متن سخنرانی دکتر سهراب خلیلی شورینی در دوازدهمین کنفرانس بین المللی مدیریت استراتژیک آبان 97



متن سخنرانی دکتر سهراب خلیلی شورینی در دوازدهمین کنفرانس بین المللی مدیریت استراتژیک -

تهران 97/8/28

استراتژی ما و مدیریت

  • من به جای ایراد یک سخنرانی پر آب و تاب علمی، آکادمیک و با به رخ کشیدن نام های سلبریتی های آمریکایی در دنیای بی حساب و کتاب بورس بازی و سرمایه داری کازینوئی می خواهم اندکی شما را با خودم به گذشته ببرم و حس و حال خودم را درباره ی مدیریت استراتژیک با شما در میان بگذارم و با نوستالژی سرگرمتان کنم.
  • من دوره ی کارشناسی مدیریت و حسابداری را در سال 1348 در دانشکده نفت آبادان شروع کردم. کتاب های درسی قطور اورجینال و استادان آمریکائی و همان درس های رایج و معمول در بیزینس اسکول های دنیا: اصول و تئوری مدیریت، اصول حسابداری، رفتار و مدیریت منابع انسانی، بازاریابی، تحقیق در عملیات، آمار و روش تحقیق و غیره و غیره. شاگرد اول نبودم؛ شاگرد بدی هم نبودم. توی سه چهار نفر اول. غیر از اندکی و فقط اندکی موضوعات کمّی مثل OR تا حدودی و حسابداری تا حدودی بقیه درس ها برایم مفهوم نمی شد. رابطه با آن ها برقرار نمی کردم. نمی دانستم یعنی چی. نه سازمان دیده بودم، نه رئیسی، نه مرئوسی، نه برنامه ای. نه حقوق داده بودم، نه حقوق گرفته بودم. نوجوان شهرستانی آغشته به دروس دبیرستانی به خصوص هندسه و فیزیک. درس ها را می گذراندیم و نمره ی قبولی می گرفتیم و بعد به تاق نسیان می سپردیم که نه به درد دنیایمان می خورد نه به درد آخرت.

بعدها متوجه شدم رشته ی مدیریت اصولا دوره ی کارشناسی ندارد. یعنی دانشگاه های اصلی و بنیان گذار، این رشته را با MBA شروع می کنند و برای آدم های رشته های دیگر که دست کم 5 تا 10 سال سابقه کار سازمانی دارند. نه برای بچه های تازه بالغ از دبیرستان آمده که هیچ حس و لمسی از سازمان و پَست و بلند آن ندارند. حال معتقدم این جور نوجوانان فقط به درد رشته های علوم پایه می خورند. نه حتی مهندسی، علوم اجتماعی و سیاسی که جای خود دارد.

  • سه چهار سالی را در پالایشگاه آبادان و بعد شرکت مشاوره مدیریت کوپرز اند لیبراند به کسب تجارب اولیه گذراندم و سپس وارد دوره ی MBA شبانه روزی مرکز مطالعات مدیریت ایران (ICMS) که توسط Business School دانشگاه هاروارد اداره می شد شدم. دانشگاه هاروارد را همه می شناسند. یکی از مدعی های اصلی تولید و ترویج دانش مدیریت است و بسیاری از مشاهیر رشته ی مدیریت را پرورده و صدها کتاب و هزاران مقاله و تئوری و مدل ارائه داده و بازیگر اصلی این حوزه است.

فکر می کردم حالا باید در این مَهد علم و دانشِ پیشروِ غربی بتوانم از پیچیدگی های این رشته سر در بیاورم و بتوانم برای خدمت به ملک و ملت از ان استفاده کنم: زهی تصور باطل زهی خیال محال.

جان کندم. شب و روز را بر سر این کار کردم و با ضرب و زور مثلا شاگرد اول شدم. استادان آمدند و رفتند و همان درس های دوره ی کارشناسی را با رنگ و لعاب بیشتری دادند. کتاب درسی نداشتیم و همه ی درس ها با case های ساخته و پرداخته شده ی استادان دانشگاه هاروارد جلو می رفت. هر یک ساعت، یک case. و ما پیوسته case می خواندیم. Caseتحلیل می کردیم. Caseمی خوردیم. Caseمی نوشیدیم. Caseهای چپ اندر قیچیِ شرکت هایِ آمریکاییِ تاق و جفت، Caseهای تولید و عملیات، Caseهای رفتار سازمانی، Case های OR، Case های بازاریابی و فروش، Caseهای تعمیر و نگهداری و صدالبته case استراتژی که آن زمان به آن سیاست بازرگانی (Business policy) می گفتند.

Case ها همه مربوط به دنیای رقابتی و ثروتمند لیبرال دموکراسی بازار آزاد به سوی جهانی شدن آمریکای شمالی و فرهنگ برآمده از جنگ جهانی دوم بود که اشتهای سیری ناپذیر برای efficiency و تولید ثروت و عمدتا ربودن ثروت دیگران داشت. (نگاه کنید به فیلم قدیمی "عصر جدید" چاپلین و فیلم جدید "sorry to bother you" ببخشید مزاحم شدم )

من در کار case و case خوانی وضع بدی نداشتم و نمره های خوبی می گرفتم، ولی باز هم نمی توانستم با آنها رابطه برقرار کنم، خوشم بیاید یا مسائل و مشکلات خودم و آدم های دور و برم را در آن ها ببینم.

بعدها البته متوجه شدم اطلاعات یا داده های بسیاری از این case ها ساختگی و ناقص است. و اصلا شرکت های واقعی اطلاعات واقعی خودشان را هرگز بروز نمی دهند و در اختیار اساتید دانشگاه نمی گذارند.

برای تحلیل case ها هم هیچ قاعده یا استاندارد یا توافقی وجود ندارد. فقط باید تحلیل شما انتظام داشته باشد، خوب پرورده شده باشد و با سخنوری خوب بتوانی از آن دفاع کنی. درست مثل جلسات هیئت مدیره: توجیه کردن، مجاب کردن، ترس ایجاد کردن، وعده دادن، به هر وسیله ای توافق دیگران را به دست آوردن است. حراف بودن، نفوذ کلام، حتی کاریزمای چهره و تسلط بر افکار پریشان هم بی تأثیر نیست. به این ویژگی ها می گفتند participation. هرکس بیشتر participateمی کرد شاگرد بهتری بود و هرکس حجب و حیای بیشتری داشت، حرمت نظرات دیگران را نگه می داشت و کمتر حرف می زد، شاگرد نفهمی به حساب می آمد.

القصه، از این دوره پر زرق و برق جهانی که توپخانه یِ پرقدرتِ پادگانِ هاروارد را هم در پس و پشت خود داشت این بنده طرفی نبست. بالا بردنefficiency کارگر، خدمت به سهامدار، بالا بردن قیمت سهام با لطایف الحیل و گرفتن سهم بازار از رقیب، چنگی به دلم نمی زد و این نظام کسب و کار مورد نظر هاروارد چیزی شبیه مدیریت سازمان مافیائی به نظرم می آمد که مورد حمایت دولت و قانون هم هست: نوعی داروینیسم اجتماعی.

حاصل من از این مدرسه سه کارتن بزرگ case های حاشیه نویسی شده ی مفصّلی بود که با وزیدن نسیم انقلاب در سال 56 همه ی آن ها را برای امحاء به رفتگر محله تحویل دادم.

البته سال گذشته در همین کنفرانس وزیر وقت صنایع آقای نعمت زاده از این مدرسه، که لابد اصلا آن را ندیده بود، چه تعریف ها و تمجیدها که نکرد! نمی دانم چرا و به چه دلیل!

  • گذشت و گذشت و در سال 1365 همراه نخستین دوره ی دکترای مدیریت در ایران وارد دانشگاه آزاد اسلامی شدم. دانشگاه آزاد هنوز نحیف و ناتوان بود و وزارت علوم سنگ بزرگی جلوی پایش. اساتید از جاهای مختلف دعوت شدند، قلیلی آمدند، اکثراً نیامدند و برخی چراغ خاموش آمدند. دکتر عبدالله جاسبی خودش رئیس دوره بود چون در انگلستان مدیریت خوانده بود و شماری از استادان مثل دکتر ناصر میرسپاسی، دکتر علی اکبر فرهنگی، دکتر رضا شباهنگ، دکتر ابوالحسن فقیهی، دکتر جمال الدین طبیبی، مرحوم دکتر میربهادرقلی آریان نژاد، مرحوم مهندس علی مدنی عمدتاً هسته ی مرکزی را تشکیل می دادند.

برنامه درسی مرتب و منظمی وجود نداشت. گرایش ها متفاوت بود و اصولا قرار بود دوره پژوهش محور باشد و درس نداشته باشد. لیکن پس از سه سال و برای هماهنگی با وزارت علوم از این روش انگلیسی عدول کردند و به دامن روش آمریکائی وزارت علوم افتادند و درس و کلاس برگزار شد.

مثلا برای درس "تئوری های مدیریت" کتاب اصول مدیریتِ کنتز و اودانل (Kootz and O’donnell) را که در همان زمان دست کم پنجاه سال از عمر مبارکش می گذشت آوردند و هریک از اساتید ظاهرا بر اساس تخصص خودشان یک یا دو فصل از آن را درس گفتند؛ به همان شیوه ی مألوف سخنرانی و کلاس دبیرستانی!

طرفه این که چندین سال پیش از آن، این کتاب کتاب درسی ما در سال دوم دوره ی کارشناسی دانشکده نفت آبادان بوده بود، ولی در آن جا کتاب به زبان انگلیسی بود و به زبان انگلیسی تدریس می شد و دانشجویان هر کدام یک کتاب original مجانی داشتند. اما این جا یک کتاب اصلی بود که از فصل های آن فتوکپی آن زمانی تهیه می کردند و به ما می فروختند و به زبان فارسی درس می گفتند!

هم کلاسی های من در دو مدرسه بحمدلله والمنه حی و حاضرند و بر این گواهی خواهند داد.

  • این دوره هم گذشت و خوش گذشت. تکرار مکرّرات و با منابعی و تسهیلاتی بسیار ناچیزتر از دو مدرسه ی پیشین. در همه ی این مدرسه ها و بسیاری مدرسه های دیگر که پس از آن دیدم، لفّاظی و تبلیغات و اغراق و علمی تلقی کردن رشته و غلوّ بسیار در مورد مدیریت و رهنمود های آن وجود داشت. لابد به دلیل توفیق تمدن غربی و به تأسی از دانشمند نمایی چون پیتر دراکر مبنی بر اینکه "کشف تیلور در حد کشف نیوتون برای بشریت اهمیت دارد." و تبلیغات business آموزش business در ینگه دنیا!

این غلوّهای غیرقابل باور را که نادیده بگیریم، همه همواره می گفتند و همچنان می گویند و می نویسند که مدیریت عبارت است از : هدف گذاری، برنامه ریزی، سازمان دهی ، تامین منابع انسانی، رهبری و کنترل.

که به این ها وظایف مدیر یا فرآیند مدیریت هم گفته می شود.

ملاحظه می کنید که در این مدل، سنگ بنای مدیریت، برنامه ریزی است. یعنی بقیه فعالیت ها برای اجرا و کنترل برنامه است.

اما استراتژی چیست؟ از دهه ی 1970، که تئوری سیستم ها مطرح شد، نظر نویسندگان و دانشگاهیان به محیط و عوامل محیطی جلب و جذب شد. عوامل محیطی، سیستم بزرگی است که Business ، شرکت یا کسب و کار را در بر می گیرند.

حالا علما پذیرفتند که تاثیر عوامل محیطی بر موفقیت و شکست سازمان، از تاثیر عوامل درونی اگر بیشتر نباشد، کمتر نیست.

بنابراین استراتژی اینگونه تعریف شد که :

برنامه ای است بلند مدت، همه جانبه و فراگیر که برای موفقیت سازمان در رقابت، پیش بینی عوامل درونی و بیرونی را در پیوند با یکدیگر محاسبه می کند و به کار می برد.

حریف مجلس ما خود همیشه دل می برد

علی الخصوص که پیرایه ای بر او بستند!

رشته ی مدیریت که برای پیش بینی نه چندان بلند مدت عوامل داخلی تا آن زمان زمین گیر شده و تا زانو در گل فرو رفته بود، حالا مدعی پیش بینی عوامل خارجی هم شده بود و آن هم برای بلند مدت! یعنی 5 سال و 10 سال و بیشتر و بیشتر!

این وعده ها البته که جاذبه دارد و نظر صاحبان سرمایه را به شدت جلب می کند و برای این رشته خرج می کنند. چون اگر بتواند از عهده ادعایی که می کند بر آید، چه معدن طلائی می شود! لذا موضوع استراتژی به سرعت رونق می گیرد و Business School ها یکی پس از دیگری با الگوی هاروارد در اقصا نقاط جهان سر بر می آوردند و بازار ادبیات بازاری آن روز به روز گرم تر می شود.

اکنون کشتی بان را سیاستی دگر آمده و برای پیش بینی عوامل محیطی، سوپر اُلترا زرنگ های وقت شناسی عمدتاً از هاروارد و با پروژه های به خوبی فاینانس شده توسط صنعت و نیروهای نظامی- انتظامی ایالات متحده برای این پیش بینی ها، مدل هائی ارائه دادند. مثلا برای عوامل محیط کلان، تحلیل PEST را ساختند که بین چهل تا پنجاه عامل را در بر می گیرد :

مثلاً عوامل اقتصادی را ببینید، تولید ناخالص ملی، نرخ بهره، حجم پول ، نرخ تورم ، میزان بیکاری، کنترل های حقوق و دستمزد، ارزش پول ملی، در دسترس بودن انرژی و هزینه ی آن، درآمد سرانه و غیره!

یعنی استراتژیست بیچاره باید روند تغییر این عوامل اقتصادی را برای 5 سال و 10 سال و 20 سال آینده پیش بینی کند که حتی پیش بینی یکی از آنها امکان پذیر نیست.

یک داغ دل بس است برای قبیله ای

البته پیش بینی عوامل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و تکنولوژیکی از این هم دشوارتر و ناممکن تر است. به یاد داشته باشید که اگر شرکتی با کشورهای خارجی هم مراوده داشته باشد یا تحت تأثیر آنها باشد، باید بتواند تمام این عوامل را برای آن کشور یا کشورهای بیگانه هم به طریق اولی' پیش بینی کند. این مربوط به محیط کلان یا دور بود. اما محیط نزدیک یا " صنعت و بازار " هم هست که برای آن هم مدل ها ارائه داده اند. مثلا مدل 5 نیروی پورتر که بعضی ها آن را به 6 و 7 هم رسانده اند.

ملاحظه می کنید؟ حالا استراتژیست مظلوم باید روند بلند مدت تغییر رقبای بالفعل، بالقوه، خریداران، تأمین کنندگان و جایگزین ها را هم پیش بینی کند. برای همان 5 سال، 10 سال یا بیشتر.

خانه از پای بست ویران است

خواجه در بند نقش ایوان است

چه کسی، در کجای دنیا و با چه ابزار و امکاناتی توانسته این مقولات سهمگین مردافکن را کنترل و پیش بینی کند که حالا ما نفر دوم باشیم؟

هنوز تمام نشده، برای پیش بینی عوامل درون بنگاه هم مدل ها در کرده اند؛ مثلا زنجیره ارزش

در این مدل شما باید فعالیت های اصلی؛ یعنی لجستیک بیرونی، عملیات، لجستیک درونی، بازاریابی و فروش و خدمات؛ و همچنین عوامل پشتیبانی شرکت خودتان، یعنی خرید، پیشرفت تکنولوژی، مدیریت منابع انسانی، و زیرساخت های موسسه را با همین عوامل در شرکت های رقیب، باز هم برای 5 سال، 10 سال و بیشتر پیش بینی کنید.

مشهور است ملانصرالدین میخ طویله ی خودش را توی کوچه در خاک فرو برد و گفت من می گویم اینجا وسط زمین است؛ باور نداری بردار متر کن! نکته ی دیگری هم هست و آن اینکه شما هر تصمیمی بگیرید بر روی تصمیم رقبا و بازار اثر می گذارد، که آن را هم باید پیش بینی کنید و در محاسبات بیاورید که برای آن تئوری بازی ها را ساخته اند.

ظاهرا استراتژیست باید علم غیب داشته باشد یا علم لَدُنّی، که آن را هم هرگز نمی توان از رشته مدیریت و این Business School ها یاد گرفت!

تا یادم نرفته بگویم که مدرسه های مروّج استراتژِی و برنامه ریزی را همان طور که می دانیدBusiness School می گویند. و Business در این معنا یعنی کسب و کار، یعنی بخش خصوصی، و واحد مورد مطالعه رشته ی Business که به آن مسامحتاً، به ویژه در ایران رشته ی مدیریت می گویند، شرکت است، شرکت خصوصی در یک محیط رقابتی. و رقابت فقط و فقط در سطح Business، یا شرکت خصوصی صورت می گیرد. فقط شرکت های خصوصی آن هم به شرط آنکه متعدد باشند، هستند که در فضای رقابتی زندگی می کنند.

اگر رقابتی وجود نداشته باشد، استراتژی بی معناست و نیازی به آن همه بندبازی برای پیش بینی رویدادهای لاتعد و لاتحصیِ آینده وجود ندارد.

لذا این ها که گفتیم درباره ی تدوین استراتژی برای یک شرکت خصوصی است. و صنعت و نهادهای دولتی و نظام ها و خود دولت استراتژی ندارند و نمی توانند داشته باشند. این رشته Business Strategy است نه Public Strategy. و مهلک ترین چیز برای دولت، نهادها و سازمان های آن، همانا استفاده از سازوکارها و ابزارهای Business یا بخش خصوصی است که استراتژی یکی از آن هاست.

نتیجه گیری : استراتژی متعلق به شرکت های خصوصی است و حتی در آن حدّ هم شیر بی یال و دم و اشکمی است که خدا هم نافرید.

والسلام

درباره ما

فروشگاه اینترنتی کتاب های برگزیده مدیریت

logo-samandehi

تماس با ما

021-22096710 (فروش و شکایات) info @ ketabemodiriat.com

تهران، شهرک غرب، بلوارفرحزادی، انتهای خیابان شهید حافظی، مجتمع تجاری لاله، پلاک 1.8

خبرنامه

برای دریافت اطلاعات بیشتر و عضویت در خبرنامه ایمیل خود را ثبت کنید

تمامی حقوق وب سایت محفوظ و متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب مدیریت می باشد